فضه مادر را صدا میزند
پاسخی نمیشنود
برادر ها به سمت مسجد دویده اند
و زینب لحظه لحظه با آرامش مادر متلاطم میشود
دلم میگوید
شاید اینبار هم که علی (علیه السلام ) وارد خانه شود
صدا بزند :
یا فاطمه . . . انی اشم عندک رائحه طیبه
کانها رائحه اخی و ابن عمی رسول الله
. . .
انگار که رسول خدا _صل الله علیه و آله وسلم _اینجاست . . .
انگار . . .
و شاید فاطمه پاسخ دهد :
بله . . .به استقبال من آمده است . . .
---------
فاطمه جان . . .دل بچه ها . . .هوای حدیث کساء را کرده . . .
سلامم را به پدرت برسان
جایتان خالی است . . .
آمدم
با کام خشک
آمدی
با زمزم و تربت
کامم را برداشتی
کاش بروم
با کام خشک
و تو . .. بیایی
با تربت و زمزم
کامم را برداری
کاش . . .
این روز ها . . .
هربار که آسمان می بارد...
من برای اشک هایش نیت میکنم . . .
اینبار . . .
به نیت دل شکسته ی علی (علیه السلام )
این ها روضه ی مکشوف نیست
زهرا(س)
روضه ی مکشوف ندارد
همه چیز
در شکاف سینه ی زهرا (س)ماند . . .
همه چیز
در نیمه های شب
آرام
پنهان شد
بعضی حرف ها
گفته نخواهد شد
تا ابد الدهر
در سینه ی زمین و زمان خواهد ماند
مثلا
تفسیر ِ مِسمار . . .
زیــنـــب
چـــقــدر
چادر ِ مادر
به تو می آید
. . .
تـــــــــــمام بی خـــــــــــــبران عالـــــــــم بـــــــــــــــــدانـــــــــــنـــــــــد . . .
من
در دیاری زندگی میکنم . . .
که مردمش
بعد از" بی نشان ". . . "(س) ـــ سلام الله " میگذارند . . .
و بعد از" منتقم " ,"(عج) ـــ عج الله تعالی فرجه الشریف "
. . . اینجا خبری ست . . .
بیست و یک سال
بیست و یک سال است دارم یک داستان واقعی کوتاه و دو جمله ای مینویسم
که با
"انا لله"
شروع و با
"الیه راجعون"
تمام میشود
. . .
من عاشق شکلات تلخم . . .
و تو برایم شکلات میخری . . .
هر بار با درصد تلخی بیشتر . . .
تا بیشتر عاشقت شوم . . .
تو
آسمان
تسبیح
حیاط
محبوبه ها
سجاده
تو
آسمان
تسبیح
حیاط
محبوبه ها
سجاده
تو
آسمان
تسبیح
حیاط
محبوبه ها
سجاده
تو
آسمان
تسبیح
حیاط
محبوبه ها
سجاده
تو . . .
چه سر گیجه ی مقدسی است
وقتی تمام داشته هاو نداشته هایم
دور سرم میچرخد
تمام داشته ام تسبیح و سجاده
تمام نداشته ام تو
آنقدر دور سرم میچرخید
که مجبورم سرم را
به پهلو روی مهر بگذارم
روی پای خدا بخوابم
تا کمی این تلاطم ...آرام بگیرد
چه سر گیجه ی مقدسی است
این گردشِ زیر ِ باران
. . .
Design By : Pichak |