سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فضه مادر را صدا میزند

پاسخی نمیشنود

برادر ها به سمت مسجد دویده اند

و زینب لحظه لحظه با آرامش مادر متلاطم میشود

دلم میگوید

شاید اینبار هم که علی (علیه السلام ) وارد خانه شود

صدا بزند :

یا فاطمه . . . انی اشم عندک رائحه طیبه

کانها رائحه اخی و ابن عمی رسول الله

. . .

انگار که رسول خدا _صل الله علیه و آله وسلم _اینجاست . . .

انگار . . .

و شاید  فاطمه پاسخ دهد :

بله . . .به استقبال من آمده است . . .

---------

فاطمه جان . . .دل بچه ها . . .هوای حدیث کساء را کرده . . .

سلامم را به پدرت برسان

جایتان خالی است . .  .


خاطره شده درپنج شنبه 91/1/24ساعت 8:41 صبحبا قلم تبسم بهار دل نگاشته ی شما( ) |

آمدم

با کام خشک

آمدی

با زمزم و تربت 

کامم را برداشتی


کاش بروم

با کام خشک

و تو . .. بیایی

با تربت و زمزم

کامم را برداری

کاش . . .



خاطره شده درچهارشنبه 91/1/23ساعت 8:3 عصربا قلم تبسم بهار دل نگاشته ی شما( ) |

این روز ها . . .


هربار که آسمان می بارد...

من برای اشک هایش نیت میکنم . . .

اینبار . . .

به نیت دل شکسته ی علی (علیه السلام )


خاطره شده درشنبه 91/1/19ساعت 5:34 عصربا قلم تبسم بهار دل نگاشته ی شما( ) |

این ها روضه ی مکشوف نیست


زهرا(س)

روضه ی مکشوف ندارد

همه چیز 

در شکاف سینه ی زهرا (س)ماند . . .

همه چیز

در نیمه های شب

آرام

پنهان شد


خاطره شده درشنبه 91/1/19ساعت 4:12 عصربا قلم تبسم بهار دل نگاشته ی شما( ) |

بعضی حرف ها

گفته نخواهد شد

تا ابد الدهر

در سینه ی زمین و زمان خواهد ماند

مثلا

تفسیر ِ مِسمار . . .


خاطره شده درشنبه 91/1/19ساعت 4:1 عصربا قلم تبسم بهار دل نگاشته ی شما( ) |

زیــنـــب

چـــقــدر

چادر ِ مادر

به تو می آید

. . .


خاطره شده درشنبه 91/1/19ساعت 1:3 صبحبا قلم تبسم بهار دل نگاشته ی شما( ) |

 تـــــــــــمام بی خـــــــــــــبران عالـــــــــم بـــــــــــــــــدانـــــــــــنـــــــــد . . .

 

 

من 

در دیاری زندگی میکنم . . .

که مردمش

بعد از" بی نشان ". . . "(س) ـــ سلام الله " میگذارند . . .

و بعد از" منتقم " ,"(عج) ـــ عج الله تعالی فرجه الشریف "


. . . اینجا خبری ست . . .


خاطره شده درسه شنبه 91/1/15ساعت 5:24 عصربا قلم تبسم بهار دل نگاشته ی شما( ) |

بیست و یک سال

بیست و یک سال است دارم یک داستان واقعی کوتاه و دو جمله ای مینویسم

که با

"انا لله"

شروع و با

"الیه راجعون"

تمام میشود

. . .


خاطره شده درسه شنبه 91/1/15ساعت 2:58 عصربا قلم تبسم بهار دل نگاشته ی شما( ) |

من عاشق شکلات تلخم . . .


و تو برایم شکلات میخری . . .

هر بار با درصد تلخی بیشتر . . .

تا بیشتر عاشقت شوم . . .


خاطره شده درسه شنبه 91/1/15ساعت 1:42 عصربا قلم تبسم بهار دل نگاشته ی شما( ) |

تو

آسمان

تسبیح

حیاط

محبوبه ها

سجاده


تو 

آسمان

تسبیح

حیاط

محبوبه ها

سجاده

تو

آسمان

تسبیح

حیاط

محبوبه ها

سجاده

تو

آسمان

تسبیح

حیاط

محبوبه ها

سجاده

تو . . .

چه سر گیجه ی مقدسی است

وقتی تمام داشته هاو نداشته هایم

دور سرم میچرخد 

تمام داشته ام تسبیح و سجاده

تمام نداشته ام تو

آنقدر دور سرم میچرخید

که مجبورم سرم را

به پهلو روی مهر بگذارم

روی پای خدا بخوابم

تا کمی این تلاطم ...آرام بگیرد 

چه سر گیجه ی مقدسی است

این گردشِ زیر ِ باران

 . . .


خاطره شده درسه شنبه 91/1/15ساعت 10:16 صبحبا قلم تبسم بهار دل نگاشته ی شما( ) |

<   <<   31   32   33   34   35   >>   >

Design By : Pichak

جاوا اسکریپت